۱۳۸۹ مهر ۲۷, سه‌شنبه

هزار و یک سند تاریخی در اثبات وجود زبان آذری (زبان باستان آذربایجان)

هزاران سند تاریخی در اثبات وجود زبان آذری (زبان باستان آذربایجان) وجود دارد که نشان می دهد این زبان شاخه ای از زبان پهلوی بوده و همین امر مؤید ریشه ها و پیوندهای مشترک مردم آذربایجان با مردمان دیگر نقاط ایران است. حقیقتی تاریخی که دروغ پردازان ایران ستیز با خلق ملیت های موهوم و خیالی به کتمان آن می پردازند و درصدد تحریف تاریخ واقعی ایران زمین و ساخت تاریخی خیالی در راستای تحقق اهداف شوم تجزیه طلبانه خویش هستند.


زبان آذری: اسناد تاریخی چه می گویند؟

- مسعودي در التنبيه و الاشراف مي‌نويسد:
فالفرس أمة حد بلادها الجبال من الماهات وغيرها وآذربيجان إلى ما يلي بلاد أرمينية وأران والبيلقان إلى دربند وهو الباب والأبواب والري وطبرستن والمسقط والشابران وجرجان وابرشهر، وهي نيسابور، وهراة ومرو وغير ذلك من بلاد خراسان وسجستان وكرمان وفارس والأهواز، وما اتصل بذلك من أرض الأعاجم في هذا الوقت وكل هذه البلاد كانت مملكة واحدة ملكها ملك واحد ولسانها واحد، إلا أنهم كانوا يتباينون في شيء يسير من اللغات وذلك أن اللغة إنما تكون واحدة بأن تكون حروفها التي تكتب واحدة وتأليف حروفها تأليف واحد، وإن اختلفت بعد ذلك في سائر الأشياء الأخر كالفهلوية والدرية والآذرية وغيرها من لغات الفرس.
ترجمه: پارسيان قومي بودند كه قلم‌روشان ديار جبال بود از ماهات و غيره و آذربايجان تا مجاور ارمنيه و اران و بيلقان تا دربند كه باب و ابواب است و ري و طبرستان و مسقط و شابران و گرگان و ابرشهر كه نيشابور است و هرات و مرو و ديگر ولايت‌هاي خراسان و سيستان و كرمان و فارس و اهواز با ديگر سرزمين عجمان كه در وقت حاضر به اين ولايت‌ها پيوسته است، همه‌ي اين ولايت‌ها يك مملكت بود، پادشاه‌اش يكي بود و زبان‌اش يكي بود، فقط در بعضي كلمات تفاوت داشتند، زيرا وقتي حروفي كه زبان را بدان مي‌نويسند يكي باشد، زبان يكي است وگر چه در چيزهاي ديگر تفاوت داشته باشد، چون پهلوي و دري و آذري و ديگر زبان‌هاي پارسي.

-
 كتاب «الفهرست» قديم‌ترين منبعي است كه زبان مردم آذربايجان در آن معرفي شده است. ابن نديم در الفهرست مي‌نويسد:
فأما الفهلوية فمنسوب إلى فهله اسم يقع على خمسة بلدان وهي أصفهان والري وهمدان وماه نهاوند وأذربيجان وأما الدرية فلغة مدن المدائن وبها كان يتكلم من بباب الملك وهي منسوبة إلى حاضرة الباب والغالب عليها من لغة أهل خراسان والمشرق و اللغة أهل بلخ وأما الفارسية فتكلم بها الموابدة والعلماء وأشباههم وهي لغة أهل فارس وأما الخوزية فبها كان يتكلم الملوك والأشراف في الخلوة ومواضع اللعب واللذة ومع الحاشية وأما السريانية فكان يتكلم بها أهل السواد والمكاتبة في نوع من اللغة بالسرياني فارسي
ترجمه: اما فهلوي منسوب است به فهله كه نام نهاده شده است بر پنج شهر: اصفهان و ري و همدان و ماه نهاوند و آذربايجان. و دري لغت شهرهاي مداين است و درباريان پادشاه بدان زبان سخن مي‌گفتند و منسوب است به مردم دربار و لغت اهل خراسان و مشرق و لغت مردم بلخ بر آن زبان غالب است. اما فارسي كلامي است كه موبدان و علما و مانند ايشان بدان سخن گويند و آن زبان مردم اهل فارس باشد. اما خوزي زباني است كه ملوك و اشراف در خلوت و مواضع لعب و لذت با نديمان و حاشيت خود گفت‌وگو كنند. اما سرياني آن است كه مردم سواد بدان سخن رانند.

 -
ياقوت نيز در كتاب خود درباره زبان مردم آذربايجان و تبريز مي‌نويسد آنها را گويشي است كه « آذريه» گفته مي‌شود و جز خودشان كسي آن را نمي‌فهمند.

 -
بلاذري نيز در فتوح البدان (تالیف 225ﻫ.‌ق) در فصل مربوط به «فتح آذربايجان» زبان آذريايجان را «فهلوي» معرفي مي‌كند.

-
حمزه اسپهاني (280 ـ 360 هـ . ق /893 ـ 970 م.) در كتاب «التنبيه علي حدوث التصحيف» از زبان يك ايراني نومسلمان هم‌روزگار خود به نام زردشت پور‌آذرخور معروف به ابوجعفر محمدبن موبد متوكلي، زبان مردم آذربايگان را پهلوي ياد كرده، مي‌نويسد: «ايرانيان را پنج زبان بود: پهلوي، دري، پارسي،‌خوزي، و سرياني. پهلوي زباني بود كه شاهان در نشست‌هاي خود بدان سخن مي‌گفتند و اين زبان منسوب است به پهله و پهله نام پنج شهر اسپهان و ري و همدان و ماه نهاوند و آذربايگان است (حمزه اسپهاني ص 23)
-  «سفر نامه ی کلاویخو» گنزالز کلاویخو در آغاز سده ی نهم هجری از اسپانیا به سمرقند سفر کرد و به دربار تیمور لنگ رفت. او به هر جا که می رسد به زبان آنها اشاره می کند. حتی در قرن نهم هم بیشتر ترکیه ی امروزی یونانی زبان و یا ارمن بوده اند. مهمتر اینکه وقتی به شهر خوی وارد می شود، می گوید از اینحا به بعد ایران است و زبان شان ترکی و یا یونانی نیست اما ارمن زیاد دارد. کلاویخو به تبریز میانه و زنجان هم می رود و هیچ اشاره ای به ترکی نمی کند. اما می گوید که ایل جغتای با گوسفندهای شان در اطراف شهرهای آذربایجان به دنبال چراگاه های خوب در گردش هستند. یعنی در این دوره نیز ترکان به شهرهای آذربایجان وارد نشده و هنوز به صورت کوچ نشین در آن حوالی پرسه می زدند. در دامغان آق قویونلوها را می بیند که در حال کوچ هستند. او به سمرقتد هم که می رسد می گوید بخشی از ایل جغتای در اینجا چادر زده اند.

 -
جهانگرد بغدادي ابوالقاسم محمدبن حوقل (در گذشته حدود سال 370 هـ . ق / 980 م.) در كتاب «صورة‌الارض» كه آن را به سال (331 هـ . ق / 944 م.) پرداخته است در سخن راندن از آذربايگان و آران و ارمنستان مي‌نويسد: «زبان مردم آذربايگان و زبان بيش‌تري از مردم ارمنستان فارسي و تازي است، ليك كمتر كسي به تازي سخن مي‌گويد و آنان كه به فارسي سخن گويند، به تازي نفهمند. تنها بازرگانان و زمين‌داران‌اند كه گفت‌وگو با اين زبان را نيك توانند. برخي تيره‌ها نيز اينجا و آنجا. زبان‌هاي ديگر مي‌دارند. چنان‌كه مردم ارمنستان و مردم دبيل و نخجوان و پيرامون آن‌ها، به ارمني، مردم بردعه، به آراني سخن گويند و در آن‌جا كوه مشهوري است كه «قبق» ناميده مي‌شود و زبان‌هاي گوناگون فراوان از آن كافران [منظور مسيحيان است] در پيرامون آن كوه قرار گرفته است و بيش‌تر آنان زباني واحد و مشترك دارند.»

-
پروفسور ماركوارت J.Marquart ايران‌شناس فقيد آلماني در 1901 میلادی در برلین کتابی تحت عنوان ایرانشهر چاپ كرده و اعلام جغرافيايي ايران را ريشه‌يابي نموده و درباره‌ي زبان آذربايجان تصريح كرده است که: «زبان حقيقي پهلوي، زبان آذربايجان است كه زبان اشكانيان بوده است.»


و دهها منبع تاریخی دیگر که در همه آنها از وجود زبانی بنام زبان آذری یاد شده است.

شاید از نظر دوستان گرامی ما، همه مورخان و نویسندگان فوق الذکر سرسپرده شوونیسم پان فارس! بوده اند، لیکن برای رد هرگونه شک و شبهه نگاهی هم به دیدگاه های یکی از معروف ترین پژوهشگران پان ترکیست می اندازیم، دکتر جواد هیأت:

 -
«اوغوزها (ترکمانان) که اجداد ترکان آسیای صغیر و آذربایجان و عراق و ترکمنها را تشکیل می دهند از اقوام ترک هستند و قبل از آنکه اسلام بیاورند در شمال ترکستان زندگی می کردند. اوغوزهای جدید اجداد ترک زبان ترکیه و تراکمنه را تشکیل می دهند و از قرن 13 به بعد، یعنی بعد از مهاجرت به غرب و آمیزش با سایر ترکان (قبچاق، ایغور) و مغولها و اهالی محلی، لهجه های ترکی آناطولی (آناتولی) و آذربایجانی و ترکمنی را به وجود آوردند... از قرن دهم میلادی اوغوزهای ناحیه سیحون اسلام آوردند و از قرن یازدهم به طرف ایران و آسیای صغیر سرازیر شدند... در سال 1035 میلادی قسمتی از اوغوزها به خراسان آمدند و بعد ازجنگ و جدال بالاخره خراسان را از غزنویان گرفتند و دولت سلاجقه را تشکیل دادند.»
پس بنا به اعتراف این نویسنده پان ترک، تا سده یازدهم میلادی ترک ها در ایران نبوده اند (و اگر هم بوده اند جمعیت شان قابل ذکر نبوده است) و لذا امکان ندارد آذربایجان از بدو پیدایش ترک زبان بوده باشد! بلکه ترک ها چندین سده پس از اسلام توانستند به آذربایجان رخنه کنند.

همچنین نگاهی می اندازیم به فرازهايي از کتاب «تاریخ آتورپاتکان» اثر اقرار علي اوف، عضو هيات علمي آکادمي علوم جمهوري آذربايجان در باکو. پروفسور اقرار علي‌اوف از دانشمندان برجسته تـاريخ‌شناسي و زبان‌شناسي جمهوري آذربايجان است كه تحقیقات فراوانی در گستره شوروي سابق و كشورهايي مانند ايـران و تركيه انجام داده و منزلت علمی وی بر همگان روشن است. ایشان در این باره می نویسد:
-
 «با وجود آنکه تا حال نشانه اي از زبان ماديان آتورپاتكان دوره هاي باستان به دست نيامده است (ما تنها يك نوشته به زبان ارمني در دوران بعد از قدرت هخامنشينان در «سن کله» نزديك زنجان داريم که شهادت می دهد در آتورپاتكان و کشورهاي همسايه، حتي ارمنيان از آن استفاده مي کرده اند. اما علاوه بر اين، ما می توانيم با تكيه بر پايه هاي استوار، تصديق کنيم که آنچه که زبان ماديان ميانه آتورپاتكان به شمار مي رود بي شك زبان ايرانيست که به طور وسيع، گسترده بود. در اين باره نه تنها به گونه اي نسبتا خوب فرهنگ نامگذاري آذربايجان در آغاز عصر ميانه، که آن را مي توان متعلق به دوره هاي باستاني نيز دانست، گواهي مي دهد هم چنين اسناد ديگر نيز وجود دارد.»
مولفان عرب در برابر ديگر زبانها و لهجه ها که در عصر ميانه در آذربايجان غربي معمول بودند، زبان هاي آذري (azari)، پهلوي (fahlavi)و فارسي (iuqat-i furs) را نام مي برند. درباره اين زبان ابن حوقل، ياقوت بلاذري و مولفان ديگر عرب نیز گزارش داده اند.

در رابطه با تاریخ هم، تاریخ ورود ترکان به ایران و ترک زبان شدن آذربایجان بر همه عالم بجز ترک گرایان متعصب امروز روشن است.
اينها نميتوانند يک سند از زبان ترکي پيش از ايلخانيان از آذربايجان نشانی کنند که مورد تأیید دانشمندان باشد و ناچار ادعاهاي بي پايه ای مطرح ميکنند تا شايد از راه جعل تاريخ و تشويش افکار عمومي، ريشه ايراني آذربايجان را کتمان کنند.
اما در مقابل، می توان نمونه های بی شماری از کتیبه ها و آتشکده ها و... در مناطق مختلف آذربایجان ذکر کرد که همگی نشان دهنده ریشه ایرانی مردم آذربایجان و وجود زبان آذری در این مناطق دارد.
حتي يک سند به زبان ترکي در همه جهان به قدمت کتيبه پهلوي مشکين شهر وجود ندارد (کتیبه ای که بر روی آن به زبان پهلوی نوشته شده است)؛ حتي يک سند بر چرم، کتاب، پوست، کتيبه.. از زبان ترکي آذربايجان پيش از ايلخانيان وجود ندارد.